پاکوچولوپاکوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

پاکوچولو

کاشکی وصل شود عشق تو به آزادی🌱

یاس من، تمام عشقم

یاس لب صورتی من سلام، عشق نازنینم سلام میدونی که خیلی دوست دارم.  بابا ع ر هم که عاشقته. چند شب پیش یه سوسک اومده بود، من یهو جیغ کشیدم سوسسسسسسسسسسسک و بابا ع ر رو از خواب بیدار کردم که بکشدش. تو هم هی میدویدی و ورجه وورجه میکردی که ببینی چه خبره؟! بعد که سوسک بدبخت فلک زده کشته شد، هی میرفتی زیر کابینت رو برانداز میکردی و با تعجب میگفتی توسک! قربون این تک زبونی حرف زدنت برم که بعضی موقع ها فقط "تیس تیس " شنیده میشه از حرفات. البته بعضی اوقات خیلی بلند و قاطع صداتو میبری بالا ! مثلا یه روز که داشتیم میرفتیم پارک من یه لباسی تنت کردم و گفتم بریم ددر! بعد دیدم لباسه روش لک داره، درش آوردم که یه لباس دیگه بپوشم ، تو ...
23 خرداد 1392

دلیل بودنم

دلیل بودنم سلام چند تا چیز جدید یاد گرفتی اومدم برات بنویسم. کلمات جدیدی که از من یاد گرفتی: ای بابا و هیس! (نشانه سکوت) من بهت میگم ای بابا، تو هم جوابمو میدی ای بابا وقتایی که بابا خوابه بدو بدو فرار میکنی میری رو تخت، انگشتتو میذاری رو بینیت میگی هیس! کتاباتو میاری میدی دست من که برات بخونم. بعدش که من خسته میشم به زور انگشت اشاره مو میگیری و فشار میدی رو عکسای کتاب یعنی که بازم برام بخون عکس خودتو میبینی میگی نینی ...
19 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاکوچولو می باشد